پدیده مهاجرت راه عروج یا سیر خروج از دَیر و دیار خود، این اپیدمی مستمر تکثر ساختار ممتول در یک راه بی بازگشت، تخریبی بر پیکره بنیاد نگهدارنده یک جامعه یعنی خانواده و آنچه که از اساس می توان شاکله تبلور را توانایی و تمکن بخشد با این زایش ناهمگون اجتماعی که تبعات آن نه تنها متوجه مهاجرین می باشد بلکه جامعه پیرامون را نیز تحت تاثیر می گذارد اثری که عموم مردمی که مهاجر را چه بشناسند و چه نشناسند متاثر و متانی می کند.
اما چرا مهاجرت؟ یا هدف  مهاجرت چیست؟
امروزه ما تحت سلطه جهانی قرار داریم که نمی شود انتظار داشت کسی نداند ویا نخواهد بداند و در این تبلور دهکده جهانی همه چیز را همگان دانند و از تسهیلات زندگی در کشورهای مهاجرپذیر تا قیاس با شرایط زندگی خویش در تبعیض و تحقیر که تظلمی اجتناب ناپذیر به ذهن متبادر می سازد مورد قیاس و در کانون توجه عموم قرار دارد.
بخش انکار ناپذیر این تبعید و تعزیب درونی، احساس حقارت در پی آگاهی از تعنم خویشتن و ایجاد شکافی طبقاتی میان افراد صاحب منصب در سیستم شایسته سالارگریز و سقوط تعالی تفکر شایستگان و نبوغ نخبگان در قعر گستیختگی تفکر بلاشک موجبات تکدر خاطر و تعزل تعلق و تعهد به سیستم موجود را می آفریند(فقدان شایسته سالاری) مضاف بر این بسیاری مصائب محبوس به نحو زندگی در عصرقدیم و مربوط به عصر حاضر ضمائم اهداف مهاجرت هستند. مهاجرت این حرکت انسانی در سطح جغرافیایی که با اندیشه، طرح و هدف قبلی صورت می پذیرد و به دلایلی از قبیل آزار عقیدتی یا سیاسی، جنگ، نفرتها و خصومتهای عشیرتی و ملی، کمبود منابع غذایی، فقدان امنیت روانی مرتبط با مدیریت جاری کشور(ناهمگنی روابط مردم و دولت)، فقدان آسایش روانی مرتبط با تزلزل اقتصادی و نگرانی شدید از آینده نامعلوم، تشدید و عدم رسیدگی به منازعات اجتماعی متاثر از تقابل مقابلات فرهنگی معلول از هجوم فرهنگ های نوظهور شهرنشینی و حاشیه نشینی متعارض با شهروندی و برخی علل دیگر که هریک به حد مکفی برای افراد با ویژگی های مختلف شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متفاوت می تواند  انگیزه ایجاد زایش مهاجرت پدید آورد.
پیامدهای مهاجرت؛ بخش اعظمی از این پیامدها بر مهاجران است و بخشی بر جامعه هدف یا مقصدمهاجرت.
٭مهاجران در بعد فرهنگی دچار تغیراتی در وضعیت اخلاقی و بینشی می شوند البته این اثرات بر مهاجران یکسان نیست و متغیرهای مختلف دیگری همچون تحصیلات، شغل، میزان درآمد، سن، مدت اقامت، فاصله محل سکونت به مقصد و ... به میزان های متفاوت اثرگذارخواهند بود.
٭ایجاد تنوع و تناقض فرهنگی در مقصد مهاجرت که قریب به اکثریت موارد سبب افزایش تعدد و شکل محرومیت شهری شده و نقش اساسی در فعل و انفعالات مختلف اجتماعی و جمعیتی دارد.
 ٭کثرت میزان ناهنجاری های ارزشی و اجتماعی
٭مواجهت با خیل عظیمی از واکنش های اجتماعی از سوی ساکنان بومی مقصد که غالباً با خشم و بی اعتباری مردمی و گاهاً تحت تحدیدهای قانونی و آماج مجازاتهای دولتی از سوی حاکمان قرارگرفته که صدالبته در صورتیکه بتوانند در مورد مهاجرتهای غیرقانونی سالم به مقصد برسند.
٭ایجاد پدیده حاشیه نشینی و تحمیل بار اقتصادی غیرمتوازن و خارج از برنامه اقتصادی کشور مهاجرپذیر
من حیث المجموع بخش اعظمی از این مهاجران جوانان دارای مدارک عالیه و از پتانسیل های بالقوه علمی کشور هستند که به علت مهیانشدن فرصت های بلوغ و تبلور علمی و عملی آنها و همچنین تشکیل تضاد طبقاتی در مبحث شایسته سالاری و عدم کمترین توجهات شایان جایگاه و نبوغ آنها با افراد فاقد صلاحیت، کفایت و توانایی های لازم و اولیه در مدیریت اداره امور کشوری از کل به جزء و قس علی هذا مسبب ایجاد یاس و نامیدی به تحصیل جایگاه واقعی خود شده اند و باید اذعان نمود که خسران بنیادی در کسب مولفه های توسعه به علت از دست دادن این سرمایه های ملی است چراکه توجه به اهمیت جایگاه این نخبگان در افق برنامه چشم انداز ٢٠ ساله یکی از اساسی ترین شاخص های توسعه یافتگی بشمار می رود و به هر اندازه که یک کشور از غنای نیروی انسانی متخصص و متفکر برخوردارباشد، آن کشور از توان بالاتری در تسری خلاقیت، نوآوری و ابتکار را دارا می باشد.

بسی درس آموختم از تادیب روزگار/ اما نشد حریف تظلم دولت بی ابتکار      خالیان را جامه و خلعت منزلت پوشیدند/ حالیان را رخت عریان پُر زِ عار

اه از نهادم نفیر دادخواهی کشید / نعره ایی که بر تنم شد تحمیل فرار         شاید این نگاشته  بماند به یادگار / آن زمانی که نگارنده نباشد در این دیار

 
کاوه مامهء، سرپرست تشکیلات خانە کارگر شهرستان سقز