به قلم صلاح الدین خدیو ، 

تحولات جمعیتی شهرها و استان های ایران در بازه های زمانی معین، مدخلی مهم برای شناخت روندهای کلان در حوزه های سیاست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ است.

در جریان رخدادهای نوروز ارومیه، بارها سخن از دگرگونی های جمعیتی متعمد و برنامه ریزی شده به میان آمد.

با نگاهی به آمار پایین بی پایه بودن هراس های جمعیتی مبتنی بر انگاره های قومیتی برملا می شود.

 در حالیکه بردار جمعیتی ایران به صورت کلی به سوی پیری و قسمی انقراض است، برخی استان ها سهم بیشتری از این هبوط بردەاند.

 متوسط نرخ زاد و ولد در تمام ایران حدود 1/7 است. این رقم در بلوچستان، خوزستان و خراسان جنوبی به دلایل فرهنگی قدری بالاتر است.

اما آنچه در تغییرات جمعیتی از رخدادهای حیاتی چون نرخ زاد و ولد و وفات مهم تر است، نرخ مهاجرت های بین استانی است.

 سه استان ترک نشین اردبیل، آذربایجان شرقی و زنجان به ترتیب با رتبه های 29، 23 و 22 در صدر مناطق مهاجرفرست کشور قرار دارند.

اما نمرەی آذربایجان غربی 12 است، نشانەای از این امر که کردهای ساکن آن تمایل کم تری برای کوچ به استان های مهاجرپذیر مانند تهران، البرز، قم، بوشهر، هرمزگان، یزد، اصفهان و خراسان دارند.

بر عکس، الگوی مهاجرت کردهای مرکز و شمال آذربایجان غربی به گونه ای دیگر است.

مهاجرت در داخل شهرستان یعنی از روستا به شهر یا در داخل استان و به صورت شهر به شهر.

امری که موجب شده از سویی آذربایجان غربی مواجه با روند نسبی تخلیەی جمعیتی مشابه سه استان مورد اشاره نشود و از سوی دیگر نرخ جمعیت شهرنشین کردها به صورت تصاعدی بالا رود.

 تنزل شهر تبریز از جایگاه دومین شهر بزرگ ایران به مدت یک قرن به ششمین شهر پرجمعیت کشور تا اندازەای مبین این روند افول است.

همچنین رشد منفی یا صفر شهرهای مهم خوی و مراغه در استان های آذربایجان غربی و شرقی جلوه ای دیگر از این تطور را نشان می دهد.

 نگاهی به آمارهای برآورد جمعیتی سال 1400 نشان می دهد که دو شهر بوکان و مهاباد در استان آذربایجان غربی که در گذشته جمعیت به مراتب کم تری از مراغه و خوی داشتند، از آنها پیشی گرفته اند.

 در این میان سازوکارهای حکمرانی و ساختارهای اداری در آذربایجان غربی که پیشینەی شکل گیری آنها به دوران پهلوی اول باز می گردد، دست نخوردە مانده است.

دوران پهلوی ها عمدتا مصادف با لحظەی تاریخی تولد بروکراسی مدرن و رژیم کارمندی مولود آن با محوریت عناصر فارسی/ترکی شیعه مذهب است.

در حالیکه انتظار می رفت، متناسب با تحولات یاد شده - بویژه در مرکز و شمال استان - بەروز و متحول شده و ظرفیت های لازم را برای مواجهه با آن فراهم آورند.

شوربختانه این نقصان باعث بروز گاه و بیگاه وضعیت های آنارشی و آشفتگی های روزمره می شود.

 برای شناخت بهتر و ملموس موضوع مثالی از سیاست روزمره می زنم!

به آشفتگی کم سابقه در سیاست جهانی بنگرید: از ظهور ترامپ گرفته تا جنگ غزه و اوکراین و تضعیف اروپا و ظهور چین و ناکارامدی نهادهای فراملی چون سازمان ملل، شورای امنیت، اتحادیه ی اروپا و دیوان عالی بین المللی همه حاکی از یک حقیقتند:

این ساختارهای نمایندەی نظم غربی پس از جنگ جهانی دوم و اتحاد فراآتلانتیکی اند و لزوما بازتابی از جهان متلون امروز نیستند.

جهان غیرغربی با محوریت چین و هند و روسیه و ترکیه و برزیل با اقتصادهایی مهم تر از کشورهای اروپایی جای پای چندانی در نظام حقوقی موصوف ندارند.

وقتی ساختار حقیقی در دایرەی ساختار حقوقی جا نشود، طبعا تزاحم و اصطکاک پدید می آید.

ممکن است مقایسەی سیستم های کوچک و خرد فروملی با ساختارهای بزرگ مقیاس جهانی قدری فریبنده باشد، اما با اندکی تدقیق، منطق درونی همان است!