کمال رنجبری کاندیدای دکتری جغرافیا سیاسی دانشگاه تهران
ساختار قدرت در جهان دگرگون شوند همیشه در حال تغییرات ساختاری و کارکردی بوده است. ساختار قدرت نظام بین الملل در دوران جنگ سرد دو قطبی بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کنشگری آمریکا در جنگ اول خلیج فارس نظام بینالملل به سمت تک قطبی متمایل شد. نظام بینالملل تحت تاثیر مولفههای جدیدی اعم از اقتصاد سیاسی بینالملل، شبکهای شدن پدیدههای نظامی و امنیتی، ظهور بازیگران جدید در مقیاس منطقهای و جهانی بهسرعت در حال دگرگونی است و هم اکنون ساختار هرم قدرت در جهان تک چندقطبی است به طوری که از یک طرف آمریکا هنوز توانایی کنشگری در اکثر نقاط جهان را دارد و از سوی دیگر بازیگران جدیدی در مقیاس منطقهای و جهانی بروز کردهاند به یکه تازی ایالات متحده را به چالش کشیدهاند. نظام بینالملل در حالت گذار طولانی از نظام تک قطبی به نظام چند قطبی قرار دارد و چالشها و بحرانهای اخیر در این چارچوب قابل تحلیل است. برجام و تنشهای بین ایالات متحده و ایران، خروج غیرعرفی آمریکا از افغانستان، کنشهای غیرساختارمند ترکیه، جنگ اکراین و پایان ماه عسل عربستان با آمریکا پدیده هایی هستند که همگی تحت تاثیر ساختار نظام بینالملل قرار میگیرند.
خروج آمریکا از افغانستان؛ آمریکا بعد از قریب به دو دهه تلاش برای ملت دولتسازی و عدم پیشرفت در تثبیت دمکراسی تصنعی از این کشور خارج شد اما به رهبرداریهای راهبردی خود را از این چرخش ژئوپلیتیکی انجام داد، آمریکا با خروج از افغانستان به پوتین القا کرد که قدرت و هژمونی آمریکا در حال افول است و این کنش پوتین را برای حمله به اکراین جسورتر کرد و مسکو در بحرانی عمیق فرورفت.
برجام و تنش با ایران؛ دولت بایدن برای ارائه مدلی متمایز از ترامپ در سیاست خارجی خواستار تنشزدایی محدود با ایران است و از طرف دیگر جایگزین کردن منابع سرشار انرژی ایران برای کاهش کنشگری مسکو برای آمریکا حیاتی است، حل و فصل تنشهای بین ایران و آمریکا به دولت بایدن در مقیاس جهانی وزن خواهد داد.
جنگ اوکران: روسیه در اشتباهی راهبردی در دام استراتژیستهای دمکرات آمریکا کشیده شد و در جنگی فرسایشی در حال از دست دادن منزلت ژئوپلیتیکی خود در عرصه جهانی است. اما با این جنگ اوکراین به اروپا گوشزد کرد که فاقد دفاع قارهها هستند و بایستی به آمریکا وابسته باشند از سوی دیگر آمریکا سطح روابط چین و روسیه را محک زد و به این نتیجه دست یافت که روابط این دو قدرت راهبردی نیست.
ترکیه و راهبرد موازنه: اردوغان همواره بدنبال منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی خود بوده و خواسته که با سیاست موازنه سازی بین بازیگران در نظام بینالملل خود را به سمت هیچ کدام از بازیگران متمایل نکند و اخیرا بصورت جدی مخالفت خود را با ورود کشورهای اروپایی به ناتو اعلام کرده است از سوی دیگر دیازپورای کردها در کشورهای اروپایی خواستار ورود به ناتو آنکارا را نگران کرده است که به نظر میرسد سیاست موازنه حزب عدالت و توسعه با جنگ اوکراین در حال اتمام است و ترکیه بایستی تصمیمی سنگین بگیرد.
پایان ماه عسل ریاض و واشنگتن: دوران ترامپ بهترین مقطع برای روابط عربستان و آمریکا بود و سطح همکاریهای بین دو کشور به سطح عالی رسیده بود، با قتل خاشقچی این روابط تیره شد. دلیل اصلی سرد شدن روابط آمریکا با عربستان انباشت ثروتهای کلان ناشی از فروش نفت است که در صورتی که این منابع مالی قدرت ریاض به قدرت نظامی، سیاسی، فرهنگی و گفتمانی تبدیل گردد در راستای منافع آمریکا نیست.