کمال رنجبری
(دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران)
ژئوپلیتیک عرصه رقابت قدرتها است، قدرتهای مختلف، صرفنظر از اینکه در چه سطحی هستند، برای کسب قدرت بیشتر، حفظ منافع و ایفای نقش تاثیرگذار در معادلات جهانی و منطقهای همواره با یکدیگر در حال رقابت و همکاری هستند. ژئوپلیتیک به دنبال بررسی این موضوع است که چگونه فاکتورهای جغرافیایی، از جمله سرزمین، جمعیت، موقعیت جغرافیایی، موقعیت استراتژیک منابع طبیعی و. . . بر روابط بین کشورها و تلاش آنها برای کسب قدرت تاثیر میگذارند. چیدمان هرم قدرت و رقابتها و تعاملات آنها در سطوح مختلف جغرافیایی در ابعاد منطقهای و جهانی نظام ژئوپلیتیک را تعیین میکند. نظام ژئوپلیتیک دوران جنگ سرد مبتنی بر دو قطبی بود که دو قطب قدرت در غرب و شرق قلمروهای جغرافیایی را بین خود تقسیم کرده بودند. با فروپاشی شوروی سوسیالیستی و پایان جنگ سرد نظام ژئوپلیتیک جهانی به سمت تک قطبی آمریکایی متمایل شد و جنگ اول خلیج فارس نظام چند قطبی را تثبیت کرد. با توجه به اهمیت عینی و ذهنی و ساختاری و کارکردی منطقه خاورمیانه این منطقه در تعین نظام ژئوپلیتیک جهانی و رقابتها و کشمکشها تاثیرات گستردهای داشته است. آمریکا با گفتمان لیبرالیسم و محور شرارت خواندن بعضی از کشورهای منطقه در صدد تسلط بر منطقه خاورمیانه و بهرهبرداری از منابع طبیعی و انسانی آن بر آمد، یکی از رقبای منطقهای نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه ایران بوده است که همواره این کشور با نفوذ و تسلط آمریکا در منطقه مخالف بوده است. نظام ژئوپلیتیک تک قطبی آمریکایی بعد از مدتی کوتاه با ظهور قدرتهای جدید به چالش کشیده شده است و جهان در حال گذار به چند قطبی و چند جانبهگرایی است. بعد از دو دهه از حوادث یازدهم سپتامبر و تحولات جدید در عرصه جهانی به دلایل زیر آمریکا از منطقه خاورمیانه در حال عقب نشینی است.
1- پیدا شدن نفت شیل در آمریکا این کشور را از واردات منابع نفت بینیاز کرده است لذا افزایش قیمت نفت و تنش در بازار نفت در راستای منافع آمریکا و کاهش قدرت ملی چین با توجه به نیاز به واردات است.
2- ثقل قدرت جهانی به سمت جنوب شرق آسیا متمایل شده است و رقیب اصلی ایالات متحده چین است و در این راستا مهار چین در دریای چین جنوبی و حوزه پاسیفیک از راهبردهای اساسی استراتژی سیاست خارجی آمریکا است.
3- عقلانیت سیاسی و استثناگرایی در آمریکا به این نتیجه رسیده است که تمرکز قدرت ملی آمریکا بر اهداف مثلث عبری-عربی خطایی فاحش است.
4- خروج از افغانستان و عراق و شکست دمکراسی مصنوعی و وارداتی امریکا را در منطقه با بحران هویت روبرو کرده است.
بررسی مذاکرات بین ایران و آمریکا تحت عنوان برجام بدون توجه جدی به معادلات ژئوپلیتیکی در منطقه و جهان قابل تبیین نیست و به دلایل زیر مذاکرات بین ایران و آمریکا در مورد برجام به سرانجام نسبی خواهد رسید، اما اختلاف بین ایران و آمریکا در بعضی از حوزهها حفظ خواهد شد. بهطور کلی ماهیت تنش ایران و آمریکا متاثر از نفوذ لابیهای یهود در ساختار سیاسی آمریکا برای جلوگیری از شکستن انحصار بمب هستهای توسط ایران در منطقه خاورمیانه است.
1- در ایران دولت جدید خواستار ایجاد تحول اقتصادی و بازتوزیع ثروت در راستای عملیاتی شدن گفتمان گام دوم انقلاب است و لاجرم برداشته شدن تحریمهای بین المللی تسهیلگر اهداف کلان تعریف شده خواهد بود.
2- همسانی و همنوایی در استراتژی سیاست خارجی ایران به تیم مذاکره کننده قدرت چانه زنی خواهد بخشید.
3- افکار عمومی مردم در ایران در مقایسه با مذاکرات دوران رئیس جمهور قبل نسبت به مذاکرات مطالبهگر نیستند و این مهم باعث خواهد شد که فشار کمتری از داخل بر تیم مذاکره کننده تحمیل گردد.
4- آمریکا به این نتیجه رسیده است که نقش ایران در منطقه از منظر نظام معنایی و قدرت هژمونیک غیر قابل چشم پوشی است و نمونه بارز آن در تشکیل دولت جدید عراق عینیت دارد.
5- اهمیت خاورمیانه برای امریکا کمتر شده است و همگرایی عبری-عربی برای توازن قوا با ایران بدون در نظر گرفتن آمریکا رخ داده است.
6- برخلاف جولان رسانهها و افکار عمومی استراتژی سیاست خارجی ایران گفتمان نه شرقی نه غربی استقلال سیاسی را بصورت نسبی حفظ کرده است.
7- آمریکا نفوذ چین و روسیه در ایران و دست یافتن انها به مناطق استراتژیک خلیج فارس را در راستای ضد منافع کلان خود ارزیابی میکند.
8- هژمونی طلبی روسیه و انحصار در واردات گاز اروپا توسط روسیه از یک طرف و بهرهبرداری سیاسی پوتین از منابع انرژی سبب شده است که حوزه ناتو و غرب خواستار شکستن این انحصار توسط منابع سرشار گازی ایران در اینده باشند.